میوه دلمان،حسین جان میوه دلمان،حسین جان ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

دردانه عزیزمان نذر دردانه فاطمه (س)

عذرخواهی از همه دوستانی که سر زدند،ما نبودیم و بعضا نگران شدند......

1391/6/6 4:32
247 بازدید
اشتراک گذاری

تاحرفی از حضور دردانه عزیزم به معنای واقعی نیست، اینجا محل آرامی است برایم تا کمی درد ودل کنم؟ اگر بپرسی با کی؟ میگویم با همان که دردانه ی عزیزمان را نذرش کردم..... این روزها بدجور درگیرم...با خودم، با دلم، با همه ی آن چیزهایی که یک روز از نفس کشیدن برایم واجب تر و ضروری تر بود... همان هایی که به دلایلی ناچار شدم با همه شان غزل خداحافظی بخوانم... گاهی رشد آدمی در مسیری غیر قابل پیش بینی رقم میخورد... همه ی حساب و کتاب هایت را به هم میریزد تا به خودت غره نشوی... یادت بیاید برنامه اگر میریزی آخرش با خودت بگویی اگر خدا بخواهد....و این نه ناخوشایند است، که اگر دقیق شوی میبینی عین عشق خدا به بنده است.... خدایا ما را ببخش اگر گاهی (نه گاهی؛ اغلب اوقات) یادمان میرود تو هستی.........

حرف زیاد است اما مجالی برای گفتن نیست.......

دلم که میگیرد بی هوا تنگ رواقهای روبروی گنبد یار میشود....

آقا قرار شاه و گدا یادتان که هست؟؟؟

مشهد...حرم...ورودی باب الجوادتان ع....؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامی امیرحسین
6 شهریور 91 15:49
به به خوشحال شدیم دباره نوشتی.
خوش اومدی
بیا بنویس یواش یواش داری خاله میشی...



سلام عزیزم ممنون،الهی خاله فدای اون قد و بالاش بشه... قدمش روی چشم..
مامان امیرحسین
6 شهریور 91 15:50
خیلی دلگیر نوشتی نکنه اوضاع با بابای نذرت بهم ریخته باشه ها!!! کاری از ما برمیاد تعارف نکنی نگران شدیم