میوه دلمان،حسین جان میوه دلمان،حسین جان ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

دردانه عزیزمان نذر دردانه فاطمه (س)

حالا که گرمه روزه نمیگیرم...

1391/6/7 0:38
300 بازدید
اشتراک گذاری

سر ظهر بود كه سوار تاكسي شدم. راننده كه فهميد از شدت گرما كلافه شدم درد و دلش شروع شد: خدا رحم كنه، اگر ماه رمضان هم گرما به اين شدت باشه از روزه گرفتن شرمنده ام. اصلا مي دوني پشت فرمون نميشه نشست! يه جورايي داشت خط و نشان مي كشيد. برای چه كسي، نمي دانم. ولي داشت بهانه مي تراشيد براي روزه خواري امسالش. قبل از اينكه جوابش را بدهم ناخود آگاه ياد خاطره اي از ماه رمضان سال گذشته افتادم. دم ظهر دوستان پيامك زدند كه به علت گرماي طاقت فرساي هوا در اين ظهر داغ ماه مبارك رمضان قرارمان فلان ساعت فلان محل جهت عزيمت به باغ يكي از دوستان براي استفاده از خنكاي آب استخر و سايه درختان. هر چه بود راهي شديم. در بدو ورود كارگران باغ نشسته بودند و با آب دوغ خيار از خودشان پذيرايي مي كردند. جالب تر اينكه به ما هم تعارف كردند...
همين آب دوغ خيار كذايي سر بحث با دوستان را باز كرد. خجالت دارد خب! ماه رمضان و ناهار و تعارف به ديگران!!!

تعدادي از دوستان از در حمايت در آمدند كه فلاني هوا گرم است و خرج زندگي سنگين و كار طاقت فرسا و ...
قادر به حلاجي موضوع نبوده و نيستم. 11 ماه لنگ روزي و قوت غالب خود نبوده اي. (خرده نگيريد كه صحبت از روزي و قوت غالب است. نه خرج اضافي زندگي). اين يك ماه كه اسمش ماه ضيافت خدا و ميهماني حضرت رزاق است، به ميزبان كه قول تامين روزي را داده بي اعتمادي مي كني و از فرمانش سرپيچي؟ مگر غير از اين است كه از آداب ميهمان و ميزبان اين است كه تامين آسايش و رزق ميهمان به عهده ميزبان است؟ و مگر نه اينكه خدا بهترين ميزبان عالم است؟

حتما ادامه مطلب رو بخونید

سالهاي نه چندان دور گنده لات ها و اراذل و اوباش و راهزنان هم در ايام ماه مبارك رمضان بساط خود را تعطيل كرده و گوشه انزوا بر مي گزيدند كه ماه مبارك رمضان است و بايد از خدا ترسيد.
خاطره اي ديگر در ذهنم جرقه مي زند: يكي از دوستان ماه رمضان سال پيش آپارتماني مي ساخت، وقت ناهار در به در، دنبال تامين غذاي كارگران بود...
با خودم مي گويم قشر كم سواد و پايين دست جامعه است. نبايد بيش از اين انتظار داشت. ولي صدايي گوشه ذهنم قلقلكم مي دهد: پدران و پدر بزرگ هاي ما بسيار كم سوادتر از بيسواد هاي امروز بودند. در دنيايي كه 18 كانال را فقط صدا و سيماي جمهوري اسلامي مديريت مي كند و هزاران نوع برنامه تبليغي را متناسب با ذائقه ميليونها آدم باسواد و كم سواد و بيسواد توليد و پخش مي كند، چرا بايد قشر كارگر ما، قشري كه بارها در كلام حضرت امام خميني به عنوان مستضعفين از آنها ياد شده و وعده الهي ست كه " ...نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين" در حكم واجب خدا تعلل و مسامحه كنند. كارگري كه قطعا دو سه ماه از شكم زن و بچه اش زده تا لااقل كم ترين ابزار رفاه و سرگرمي يعني تلويزيون را در منزل خود داشته باشد!
فكر مي كنم آيا كارگري حتي سخت تر از روزهاي عمليات در آفتاب سوزان جبهه هاي جنوب است؟!! روزهاي طولاني بالاي 16 ساعت گرماي شديد و سوزان،  فعاليت نبرد با دشمن حتي در منطقه پدافندي، شدت يافتن تشنگي و ضعف و بي حالي از جمله مواردي بود كه وجود داشت اما به لطف خدا در ايمان و اراده ي رزمندگان كمترين خللي ايجاد نمي شد. سال 61 ماه مبارك رمضان در تير ماه واقع شده بود و عمليات رمضان در همين ماه سال انجام گرفت . شب 19 رمضان در حال و هواي خاصي رزمندگان آماده ي عمليات مي شدند. گرماي شديد باد و طوفان شنهاي روان و از همه مهمتر نبرد با دشمن آنهم براي كساني كه روزه دار بودند بسيار سخت بود، اسلحه و آرپي جي ها بر اثر تابش خورشيد و شليك پي در پي چنان داغ شده بودند كه از روي لباس هايي كه از تن درآورده و به عنوان دستگيره از آن استفاده مي نمودند قابل تحمل نبود و رزمندگان براي دور ماندن از آسيب شليك گلوله هاي مستقيم تانك خود را بالاجبار به زمين داغ منطقه مي چسباندند! انسان تا در شرايط موجود قرار نگيرد درك مطلب برايش سنگين است. در آن عمليات بسياري از عزيزان به وصال حضرت حق پيوستند در حاليكه روزه دار بودند و لبهايشان خشكيده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسين (ع ) و عطش كربلا رفتند و به شهادت رسيدند.
به ياد دوران دبيرستان ميافتم كه دوستاني كه حتي اهل نماز هم نبودند از اولين روز ماه رمضان نماز خوان مي شدند و در جواب نگاه متعجبت مي گفتند: ماه رمضان رو روزه ميگيرم اگه نماز نخونم روزه ام هم قبول نيست! جالب اينكه ماه رمضان چهره مدرسه و شهر مذهبي تر مي شد چون همين نمازخوانان ماه مبارك، حالا محجب هم مي شدند.
به ياد دوستي مي افتم كه جثه اي ضعيف داشت و از طرف خانواده منع مي شد از روزه گرفتن و چه شماتت هايي را متحمل مي شد ولي بالاخره روزه اش را مي گرفت!
امروزه هر قشر و صنف و گروهي بنا به مختصات زندگي خود دچار انحراف شده! اقشار مرفه هم  حساب خود را دارند. قشر مومن و مذهبي اش كه مقيد به روزه داري اند از سوي ديگر بام مي افتند: ضيافت هاي افطار آنچناني در سالن ها و تالارهاي چند ميليوني. با ميهماناني كه حسابشان معلوم است. دريغ از يك مستمند و نيازمند و مسكين. عده اي ديگر از مرفهين هم كه حسابشان را با حضرت پروردگار صاف كرده اند و آرد خود را بيخته و الك بندگي را آويخته اند.
دانشجو، كارمند، كاسب، كارگر و تاجر و ...
مصداقي به هر كدام اشاره نمي كنم. هر كس در هر صنف و طيفي. كلاه خود را قاضي كند. غرض فقط تلنگر است. چشمان خود را خوب باز كنيم. قصدمان سياه نمايي نيست ولي همه مان باور داريم كه اوضاع بر وفق مراد هم نيست. ايراد هم از خودمان است. از تك تك ما. سر در لاك خود كرده ايم. فراموش كرديم احكام خدا را.
ماه رمضان مان شده سريالهاي قبل و بعد از افطار كه علاوه بر منازل و سر سفره ها در پارك ها و معابر عمومي هم پخش مي شود. ماه رمضان شده خريدهاي آنچناني براي دادن افطارهاي رنگين.
خلاصه اينكه گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار...
در اين ميان هنوز كساني هستند كه با زبان روزه پاي كوره‌هاي ذوب آهن در پي رزق حلال خود كار مي كنند. هستند كساني كه با زبان روزه در گرماي مرطوب عسلويه كار مي كنند تا شكم زن و بچه خود را سيركنند. هستند كساني كه هزينه افطار چند ميليوني خود را گمنام به مراكز خيريه مي دهند تا نيازمندان را از خوان رحمت خداوند بهره مند كنند. هستند كساني كه در ادارات در اين ماه مبارك ارباب رجوع را ملاحظه بيشتري مي كنند تا با زبان روزه دوندگي اش كمتر شود. هستند كاسباني كه شبانه ارزاق به درب منازل مستمندان مي برند...
ولي ما كه داعيه داران فعاليت فرهنگي هستيم، ما اهالي قلم و رسانه، علما، روحانيون، كارشناسان فرهنگي، مديران و ... كم كاري كرده ايم. ماه رمضان را هنوز آنطور كه بايد و شايد نشناسانده ايم.
كجاست امر به معروف؟ كجاست نهي از منكر؟
نهي از منكر را به دوش گشت ارشاد ماه رمضان انداخته ايم و فقط نظاره گريم تا مامور گشتي تذكر دهد به روزه خواري در ملا عام !! و اين وظيفه را از گردن خود ساقط ميدانيم غافل از اينكه نهي از منكر از فروع دين ماست مثل همين روزه اي كه ميگيريم و مثل همين نمازي كه ميخوانيم، چطور غافل از نماز و روزه نيستيم ولي از نهي از منكر غافل ميشويم؟!! حالا بهانه بياوريم كه در جامعه كنوني نهي از منكر سخت شده! امر به معروفمان چه؟ آنهم سخت شده؟!.....
راننده تاكسي ترمز مي كند. آخر خط است. پياده مي شوم. سر در لاك خودم. ياد حديثي از امام صادق(ع) مي افتم: هر که یک روز در گرما روزه بگیرد و تشنه بماند، خداوند تعالی هزار فرشته بر او می گمارد که صورتش را مسح کنند و به او مژده دهند، چون افطار کند، خدای عزوجل فرماید: چقدر تو خوشبویی، ای فرشتگان من! گواه باشید که او را آمرزیدم.
رمضان كريم است، از كرامت رمضان همين بس كه تشنه مي شوي و تشنه تر و تشنگي يعني ياد ارباب عطشان كربلا و ياد حسين عليه السلام يعني آرامش مطلق.

به نقل از تازه نیوز...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)