میوه دلمان،حسین جان میوه دلمان،حسین جان ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

دردانه عزیزمان نذر دردانه فاطمه (س)

...!!!؟؟؟...!!!؟؟؟

سلام دوستان سن شمار بالای وبلاگ و دیدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا خیر بود.... توضیحات باشه برای بعد...... من فعلا اینطوری ام    (بهت) (بهت) (بهت)               ببخشید اصلا تو فازی نبودم که دنبال یه راه خوب بگردم برای اینکه خبرتون کنم....... خیلی خیلی به دعاتون محتاااااااااجم.....   بعدا نوشت: فکرکنم سن شمار بالای وبلاگ اینو  نشون میداده: دردانه عزیزمان سیب بهشتی ١ ماه و چندروزه (نمیدونم دقیقا چقدر) توشکم مامانشه!!١ ...
30 آبان 1392

نصفه مامان با حال نیمه حال

سلام به همه ی دوستان.. خوبید؟؟ ما هم به لطف خدا بد نیستیم...فقط یه کم تهوع و بی حالی شدید....+ سرماخوردگی اونم تو این ایام...قیافه ام شبیه لیمو شیرین شده.... بیادتون هستم،ببخشید اگه نمیام و سر نمیزنم و پیاماتون و بی جواب گذاشتم... دعام کنید زود سرحال شم و خدمت برسم.. تمشک ما هم خوبه و به همه سلام میرسونه... ...
30 آبان 1392

برگشتم...

اول از همه سلام به سیب بهشتی مامان...فرشته کوچولوی مهربون خودم...الهی من دورت بگردم با اون قلب کوچمولوت... منو ببخش عزیزم بابت مدتی که نبودم.. و سلام به همه ی دوستانی که مثل همیشه با محبتشون منو شرمنده ی خودشون کردن... امیدوارم همیشه شاد باشید و بر قرار.. نبودنم چندتا دلیل کوچیک و بزرگ داشت...اونم اینکه هنوز از سرماخوردگی وحشتناک قبلی که حداقل یه هفته منو انداخته یود راحت نشده بودم، در عین یه عالمه رعایت دوباره سرما خوردم... نمیدونم ولی حس میکنم زمستون امسال خیلی سردتر ار سالهای قبله.... خلاصه جونم براتون بگه که یه مدت هم خونه ی مامانم اینا مجلس داشتن و اونجا مشغول بودیم... اربعین هم مادر شوهرم آش نذری داشتن و .... خلاصه امتحا...
30 آبان 1392

دلم تنگ شده...

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به همه... به آسمون...به زمین...به روز..به شب...به مامانا..به نی نی ها...به همه ی همه ی اونایی که دلم براشون تنگ شده.... سلاااااام فرشته ای به سیب بهشتی مامان... به زودی با یه عالمه خبر و خاطره میام اینجا.... دعام کنید.. ...
30 آبان 1392