شیرینی اسباب کشی
سال جدید همگی مبارک..
وسط جمع کردن اثاث و وسایل اومدم بگم حسین جان تو روروئک کاملا می ایسته وهمش با اوه اوه گفتن حرف میزنه ،لبش و یه حالت خوشکل میکنه و متفکرانه تند تند میگه اووه...اووه ... وسطش هم وقتی خسته میشه میگه اوووف...
خودش پستونکشو از هرجایی که نزدیکش باشه پیدا میکنه و میذاره دهنش وقتی هم برعکس باشه درش میاره و درستش میکنه..
شبا حتما باید پیشم باشه و دستش رو صورتم...اینقد با صورتم بازی میکنه تا خوابش ببره تو بغلم... بعد توی خواب هم اگه ازش دور باشم مثه این دور از جون نابیناها دنبالم میگرده...الهی دورت بگردم عشق شیرینم...حتی بابایی رو هم قبول نداره..
تو مهمونی ها اگه چیزی بگیرن جلوش و صبر نکنن که برداره کلی غر میزنه... عشق خیار هم داره... سیب و موز هم خوب میخوره ماشالله...
هرجا میریم از خوش اخلاقی وخوش تیپی بچه ام تعریف میکنن....الهی مامان فداش شه.....
الحمدلله علی کل نعمه..
نیمه شب 9 فروردین 93