اتمام 7 ماهگی... و انشالله شروع یه ماه قشنگ
عشق مامان ٧ ماهگیت یه عااالمه مبارک.....
وارد هشتمین ماه با هم بودن شدیم ماهی که خودتم میدونی مامانی عاشق عددشه..شاید بخاطر
معصومیت تو آخر 8 ماهگیت، و سال تحویل پیش آقا باشیم... از لحاظ عقل دنیا بین ما که هیچی جور
نیست..ولی ما ریزه خوار آقاییم و چشم مون به لطف و مهربانی بی حدشونه ..
حس و حال نوشتن ندارم...
غذا نمیخوری و بنظرم داری لاغر میشی.... سوپ دوست نداری و به سرلاک هم حساسیت داری.... قربونت برم...پسرم غذای صهیونیستی بهش نمیسازه فقط فرنی ...تازه اونم با آرد برنج خونگی مامان ساز
عاااااااشقتم مامانی...
بشدت بازیگوش و شیطون شدی و از شدت شیطنت چشای خوشکلت برق میزنه.. الهی دورت بگردم..همش باید یکی باهات بازی کنه..
فعلا همین...
اللهم عجل لولیک الفرج..... (کاملا با ربط)
آقا بیا..... کودکان سوریه غریبند... خیلی غریب... کسی را ندارند..برایشان پدری کند...